خدا گفت: به دنيايتان می‌آورم تا عاشق شويد. آزمونتان تنها همين است: عشق. و هركه عاشقتر آمد٬ نزديكتر است. پس نزديكتر آييد٬ نزديكتر. عشق٬ كمند من است. كمندی كه شما را پيش من می‌آورد. كمندم را بگيريد و ليلی كمند خدا را گرفت. خدا گفت :عشق فرصت گفتگو است. گفتگو با من. با من گفتگو كنيد و ليلی تمام كلمه هايش را به خدا داد. ليلی همصحبت خدا شد. خدا گفت: عشق همان نام من است كه مشتی خاك را بدل به نور می‌كند. ليلی مشتی نور شد در دستان خداوند.

{-35-}

... برگرفته از کتاب لیلی نام تمام دختران زمین است از عرفان نظر آهاری ...
7 امتیاز + / 0 امتیاز - 1393/05/17 - 13:27
دیدگاه
bamdad

خدا گفت: ليلی يك ماجراست٬ ماجرايی آكنده از من. ماجرايی كه بايد بسازيش. شيطان گفت: تنها يك اتفاق است. بنشين تا بيفتد. آنان كه حرف شيطان را باور كردند نشستند و ليلی هيچ گاه اتفاق نيفتاد ...

1393/05/17 - 13:30
bamdad

... شيطان آدم را در زنجير می‌خواست. ليلی مجنون را بی‌زنجير می‌خواست. ليلی می‌دانست خدا چه می‌خواهد. ليلی كمك كرد تا مجنون زنجيرش را پاره كند. ليلی زنجير نبود. ليلی نمی‌خواست زنجير باشد. ليلی ماند. زيرا ليلی نام ديگر آزادی است.

1393/05/17 - 13:31

باز نشر توسط